بدن ما تنظیمکنندههای ماهری است که دائماً با خواستههای داخلی و خارجی سازگار میشوند. یکی از جالبترین نمونههای این سازگاری، توزیع مجدد جریان خون در طول فعالیت بدنی است. یک جدول دقیق این فرآیند پویا را نشان میدهد و نشان میدهد که چگونه سیستم قلبی عروقی برای برآورده کردن نیازهای متابولیکی بالاتر ورزش در مقایسه با حالت استراحت، اندامها را در اولویت قرار میدهد.
نکته اصلی این دادهها، تغییر چشمگیر در تخصیص خون غنی از اکسیژن و مواد مغذی است. در حالت استراحت، خون به طور نسبتاً مساوی بین اندامهای مختلف توزیع میشود و از عملکردهای پایه آنها پشتیبانی میکند. با این حال، با انتقال به حداکثر ورزش، یک تغییر مسیر قابل توجه رخ میدهد، که گواهی بر کارایی بدن در تضمین بقا و عملکرد است.
بازیگر اصلی: عضلات اسکلتی
بارزترین تغییر در عضلات اسکلتی دیده میشود. در حالت استراحت، آنها 21٪ از کل جریان خون را دریافت میکنند. اما در طول حداکثر ورزش، این میزان به 88٪ شگفتانگیز افزایش مییابد. این افزایش چشمگیر، تقاضای سیریناپذیر عضلات برای اکسیژن و مواد مغذی را برای سوخترسانی به انقباض، پاکسازی مواد زائد متابولیک و حفظ فعالیت شدید برجسته میکند. بدون این تحویل هدفمند، خستگی عضلانی تقریباً بلافاصله شروع میشود و تواناییهای جسمی ما را محدود میکند.
قربانی کردن برای عملکرد: احشاء، کلیهها و پوست
برای دستیابی به این هجوم عظیم به عضلات، جریان خون به سایر سیستمهای اندام به طور قابل توجهی کاهش مییابد. ناحیه اسپلنکنیک (که شامل اندامهایی مانند معده، روده و کبد است)، کلیهها و پوست همگی کاهش شدیدی را در درصد کل جریان خون خود تجربه میکنند و از درصد استراحت خود (به ترتیب 24٪، 19٪ و 8٪) به تنها 1-2٪ در طول حداکثر تلاش کاهش مییابند.
این "قربانی" یک مانور استراتژیک است. در حالی که این اندامها حیاتی هستند، نیازهای فوری آنها در طول یک دوره کوتاه حداکثر ورزش به طور موقت در اولویت قرار نمیگیرند. هضم میتواند کند شود، تولید ادرار میتواند کاهش یابد و جریان خون پوست برای تنظیم دما نسبت به پرفیوژن عضلانی در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. این توزیع مجدد یک جزء حیاتی از پاسخ "جنگ یا گریز" ما است و خروجی فیزیکی فوری را بهینه میکند.
حفظ عملکردهای ضروری: مغز و قلب
دو اندام پاسخ دقیقتری را نشان میدهند: مغز و قلب. مغز، مرکز فرماندهی بدن، سهم نسبتاً پایداری از جریان خون را حفظ میکند و تنها اندکی از 13٪ در حالت استراحت به 3٪ در طول حداکثر ورزش کاهش مییابد. در حالی که درصد کاهش مییابد، جریان خون مطلق به مغز معمولاً قوی باقی میماند و از عملکرد شناختی و هماهنگی مداوم در طول فعالیتهای شدید اطمینان حاصل میکند. بدن نمیتواند عملکرد مغز را به خطر بیندازد، حتی تحت استرس فیزیکی شدید.
قلب، پمپ خستگیناپذیر، در واقع شاهد افزایش جزئی در درصد جریان خون خود است و از 3٪ در حالت استراحت به 4٪ در طول حداکثر ورزش میرسد. این افزایش به ظاهر کوچک بسیار مهم است. از آنجایی که قلب برای پمپاژ خون بیشتر در سراسر بدن سختتر کار میکند، تقاضای خود برای اکسیژن و مواد مغذی افزایش مییابد. این افزایش خونرسانی تضمین میکند که عضله قلب خود میتواند بار کاری بالای خود را حفظ کند، از خستگی قلبی جلوگیری کرده و گردش خون حیاتی را حفظ کند.
طراحی هوشمندانه بدن
به طور خلاصه، توزیع مجدد جریان خون در طول حداکثر ورزش، نمونهای استادانه از هوش فیزیولوژیکی بدن است. این یک سیستم تنظیمشده است که به سرعت منابع را به جایی منتقل میکند که به شدت مورد نیاز هستند و ما را قادر میسازد تا در اوج تواناییهای فیزیکی خود عمل کنیم. این رقص پیچیده تنظیم عروقی بر ارتباط متقابل سیستمهای اندام ما و ظرفیت سازگاری باورنکردنی بدن انسان تأکید میکند.