تلاش برای رسیدن به اوج عملکرد ورزشی اغلب محدودیتهای زیستشناسی انسان را به چالش میکشد. در حالی که خطرات آسیبهای اسکلتی-عضلانی به خوبی شناخته شدهاند، تجزیه و تحلیل مسیرهای سلولی نشان میدهد که استفاده از داروهای افزایشدهنده عملکرد، به ویژه استروئیدهای آنابولیک مانند Nandrolone، ممکن است تهدیدی عمیق و اغلب نادیده گرفته شده برای سیستم عصبی مرکزی و محیطی ایجاد کند. پیامدها میتواند فراتر از دستاوردهای موقت باشد و منجر به اختلال عملکرد عصبی طولانی مدت شود.
ارتباط شیمیایی: ناندرولون و وضعیت عصبی
هسته اصلی این نگرانی عصبی-بیولوژیکی در مکانیزمی نهفته است که عناصر حیاتی سلامت عصبی را ناپایدار میکند. تجزیه و تحلیل ترجمه شده بر یک حمله دو جانبه به سیستم عصبی تأکید میکند، و استروئید مصنوعی ناندرولون به عنوان یک مثال مهم ذکر شده است.
Nandrolone یک استروئید آنابولیک-آندروژنیک (AAS) قوی است که در ورزشهای حرفهای به دلیل خواص عضلهسازیاش مشهور است. با این حال، فعالیت شیمیایی آن محدود به بافت عضلانی نیست. این تجزیه و تحلیل مسیری را نشان میدهد که در آن تأثیر آن بر موارد زیر تأثیر میگذارد:
-
تنظیم ژن MUTSOD1: این مکانیسم شامل تأثیرگذاری بر فعالیت ژن MUTSOD1 (سوپراکسید دیسموتاز 1) است. این ژن برای مدیریت استرس اکسیداتیو - عدم تعادل بین رادیکالهای آزاد و توانایی بدن برای سم زدایی آنها - بسیار مهم است. اختلال در تنظیم MUTSOD1 با به خطر افتادن بقا نورونهای حرکتی و در نتیجه، کاهش قابل اندازهگیری در کارایی سیستم عصبی مرکزی و محیطی مرتبط است. برای یک ورزشکار، آسیب به نورونهای حرکتی مستقیماً به اختلال در کنترل عضلات، هماهنگی و قدرت در طول زمان تبدیل میشود.
مسیر عصبی-بیولوژیکی زوال: آپوپتوز و NGF
فراتر از تأثیر مستقیم ژن، آسیب عصبی-بیولوژیکی اولیه به عنوان اختلال در مسیرهای سیگنالینگ ضروری توصیف میشود که منجر به مرگ برنامهریزی شده سلولهای عصبی میشود.
اختلال GABAergic و آپوپتوز
عامل اصلی تغییر در فعالیت انتقالدهندههای عصبی GABAergic است. GABA (گاما آمینوبوتیریک اسید) انتقالدهنده عصبی مهاری اصلی در سیستم عصبی است که مسئول آرام کردن فعالیت مغز است. مختل کردن سیستم GABAergic تعادل ظریف تحریک و مهار عصبی را به هرج و مرج میکشاند. این عدم تعادل، که اغلب منجر به سمیت تحریکی میشود، آپوپتوز را تحریک میکند - فرآیند مرگ سلولی کنترل شده و برنامهریزی شده. هنگامی که نورونها تحت آپوپتوز گسترده قرار میگیرند، باعث آسیب غیرقابل برگشت به معماری عصبی میشود.
نقش حیاتی فاکتور رشد عصبی (NGF)
این زوال سلولی با سرکوب فاکتور رشد عصبی (NGF) تشدید میشود. NGF نوعی پروتئین یا نوروتروفین است که برای تمایز، رشد و بقای طولانی مدت سلولهای عصبی ضروری و لازم است. این تجزیه و تحلیل نشان میدهد که تغییرات GABAergic و آپوپتوز ناشی از آن با تغییر نامطلوب در بیان ژن که NGF تولید میکند، همراه است.
در اصل، مسیر ناشی از استروئید نه تنها باعث خود تخریبی نورونها میشود، بلکه عامل محافظتی و ترمیمی (NGF) مورد نیاز برای کمک به بقا و ترمیم نورونهای سالم را نیز از بین میبرد.
پیامدهای آن برای ورزشکار: خطر عصبی طولانی مدت
برای ورزشکارانی که به بالاترین سطح عملکرد عصبی متکی هستند، پیامدهای این مکانیسم شدید است:
-
خطر بیماری نورون حرکتی: ارتباط با MUTSOD1 و بقای نورون حرکتی، مسیرهای مشاهده شده در اختلالات عصبی جدی را تکرار میکند. در حالی که استفاده از AAS ممکن است مستقیماً باعث ایجاد شرایطی مانند اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) نشود، اما میتواند آسیبپذیری سلولی زمینهای را تسریع یا تشدید کند.
-
کاهش دائمی عملکرد: از دست دادن طولانی مدت نورونهای حرکتی و کاهش کارایی CNS/PNS به این معنی است که اوج عملکرد یک ورزشکار اساساً ناپایدار است و در نهایت به خطر میافتد، حتی مدتها پس از قطع مصرف دارو.
-
تغییرات شناختی و رفتاری: اختلال در سیستم مهاری GABA نیز در نوسانات خلقی، پرخاشگری ("خشم استروئیدی")، اضطراب و اختلال شناختی بالقوه نقش دارد و لایه دیگری از خطر را به حرفه و زندگی شخصی یک ورزشکار اضافه میکند.
مکانیسمهای سلولی توصیفشده به عنوان یک هشدار جدی عمل میکنند: اثرات افزایشدهنده عملکرد داروهایی مانند ناندرولون به قیمت ثبات عصبی اصلی تمام میشود. برای ورزشکاران، تلاش برای برتری فیزیکی موقت ممکن است هزینه پنهان و بالقوه غیرقابل برگشت سلامت مغز و نخاع طولانی مدت آنها را به همراه داشته باشد.

